هماکنون اقوامى را که در گيلان اسکان دارند مىتوان بهدو دسته بزرگ تقسيم نمود که عبارتند از طالشها و کردها ـ طالشهاى ترکنژادان ساکن آسياى مرکزى بودند ک احتمالاً در زمان چنگيز به طرف ايران آمدند. (گروهى سابقهٔ ورود آنانرا به سالهاى پيش از اين ياد مىکنند) تا اينکه در دوران صفويه و با امتيازاتى که به آنان داده شد به سواحل درياى خزر آمده و سکونت گزيدند اينک طالشهاى ايران و تيرههاى مختلف درکى ـ کوهى ـ تولى ـ چراغکوهى ـ صوفى ـ زغالى ـ شاهسون ـ شيرازى و ... در نواحى گرگانرود ـ اسالم ـ طالشدولاب ـ شاندرمن ـ ماسال و بخشهاى کوهستانى گيلان سکونت گزيدند. شاهسو زمانى گرگانرود باقيماندهٔ يک قبيلهٔ بزرگ و مهاجر جهاز تا پنجهزار نفرى بودند که تا يک قرن پيش از هر سال براى مدت چندماه از اردبيل و مغان به ييلاقات گرگانرود آمده و در زمستان بهطرف مغان مىرفتند اما کردها که به خانوادهٔ ريشوند تعلق دارند از قبيلهٔ بزرگ ببه مىباشند که توسط شاهعباس از ارز روم يا شهر زور به ايران و حدود خراسان آورده شدند و در زمان نادرشاه گروهى از آنان را که در قوچان و ارتفاعات اطراف آن سکونت داشتند به گيلان آورده شدند که تيرههاى مختلف چگنى ـ غياثوند ـ کاکاوند ـ فيوج ـ پيراصلو ـ دوعکانلو ـ ولىلو ـ جمعکانلو ـ ميرزا خانلو ـ بادرلو بهادرلو و شمکانلو و...
در منجيل ـ اطراف پل لوشان تايوز باشى چاى ـ سياهکلرود ـ رحمتآباد ـ عمارلو، زندگى مىکند شعبههائى از کردان سيهپوش در منجيل و ايل جليلوند در لوشان و قبيلهٔ ريشوند در رودبار (قزونى و الموت) و سياه منصور در املش و رانکوه ـ زنگنه در پيش بيجار و باجمانلو در لاکمج اسکان يافتهاند گروهى از کردان در بره سر و ييلاقات اطراف آن در گرد ويشه خرگام مىباشند. اما شعاع و زمان مهاجرتهاى موقت که تا سالهاى اخير براى دست يافتن بهکار و يا چراگاهها ادامه داشت هنوز هم ادامه دارد. تا پانصد کيلومتر و از شش هفته تا چهارماه از سال مىباشد در نواحى کوهستانى گيلان دو در کوه پايههاى آن تيرهاى به نام گالش و در بخش جلگهاى کنار ساخل دستهاى به نام گاميش بان (گاوميش بان) زندگى مىکنند و کوچهاى فصلى در ميان آنانکه به اقتصاد شبانى ادامه مىدهند، همچنان ديده مىشود.
طالشىها
طالشىها از نسل قبايل بومى ساکن زاويه جنوب خاورى جمهورى آذربايجان و نواحى مجاور آن در آذربايجان شرقى و گيلان است. اين قوم نمايانگر اختلاط عناصر قفقازى و ايرانى است. صدها سال منطقه محل سکونت آنان صحنهٔ پيکار فرمانروايان رقيب بود. مغولها در قرن سيزدهم اين سامان را تصرف کردند. صفوىها در قرن شانزدهم طالش را به زير فرمان خود درآوردند. در سدهٔ هجدهم عثماني، روسيه و ايران بر سر مالکيت آذربايجان و در نتيجه طالش بهجدال با يکديگر پرداختند. پس از مرگ نادرشاه خانات طالش تحت رهبرى زمامدارانى با عنوان حاکم بهوجود آمد. بر اثر جنگهاى ايران و روس بخشى از خانات طالش به چنگ روسها افتاد و عهدنامه گلستان در ۱۸۱۳ آنرا به رسميت شناخت.
طالشىها اينک در ايران و جمهورى آذربايجان در منطقه لنکران و آستارا سکونت دارند و بهکار کشاورزى و کشت و کار درختان مرکبات و چاى و بافت قالى و قاليچه سرگرم هستند.
زبان طالش به گروه زبانهاى شمال باخترى ايران متعلق است. در سال ۱۹۲۶ حدود ۸۰،۰۰۰ نفر طالشى در شوروى سابق مىزيستند. نقل و اقتباس از ترجمه محمدحسين آريا.
کادوسيان مردمى بودند که در گيلان جا داشتند و ظاهراً نياکان تالشىهاى کنونى بودهاند و کادوس مصحف يا يونانى شده تالوش است که در قرون بعد تالش شده است. اين مردم از بوميان سابق ايران يش از آمدن آريائىها بودند.
نام تالشان برخلاف نظريه پرفسور هرتسفلد از واژه تلرترود نيست تا جائىکه مىدانيم نه کادوسىها از ميان رفتهاند و نه تالشان از جاى ديگر. به جايشان آمدهاند تالشان که تازيان آنها را طيلسان مىناميدهاند از فرزندان و بازماندگان همان کادوسىها مىباشند و نام تالش کلمه تغيير شکل يافته همان کادوس است. کادوسيان از باستانىترين روزگاران تاريخ يکى از تيرههاى نامدار ايران و مردمى بس انبوه و بسيار نيرومند بودند و از خود شاهان مىداشتند. از گفتههاى استرابو برمىآيد که اين تيره در زمان او که روزگار اشکانيان مىبوده نيز بزرگ و نيرومند بوده و جنگاور و نامدار بهشمار مىآمدند پس جاى شگفت است که مردمى به اين نامدارى و بزرگى به يکبار ناپديد گرديده و نام و نشانى از خود به يادگار نگذاشتهاند و چگونگى نابودى و از ميان رفتن آنها نيز دانسته نيست. پس بىگفتگو است که نشيمن کادوسيان در کوهستانهاى شمالى خاورى آذربايجان و آنجائى بوده است که اکنون نشيمن تالشان است ولى دانسته نيست که کادوسيان کى رفته و بهجاى آنها کى آمدهاند آنگاه آنان چه شدهاند و يکجا رفتهاند و اينان از کجا آمدهاند. پس چرا در کتابهاى يونانيان و روميان که ايلهاى ايران را يکايک نام مىبرند و همچنين در کتابهاى ارمنى يادى از اين تالشان نيست. زيرا تا آنجا که ما مىدانيم نخست بار که نام تالشان در کتابها پيدا مىشود ميان کشورگشائىهاى تازيان است که مىبينيم اين تيره را به نام طيلسان مىخوانند...
در اينجا بايد گفت: نه کادوسان از ميان رفتهاند و نه تالشان از جائى ديگر بهجاى آنها آمدهاند بلکه اين تالشان فرزندان و بازماندگان همين کادوسيان مىبانشد و واژه تالش ديگر شده کادوس مىباشد.

